• یکشنبه 2 دی 03


غزل انتظار -(بازگشوده شد  دری    ز لحظه های  انتظار)

601

  بازگشوده شد  دری    ز لحظه های  انتظار    

روح دمیده شدبه تن چون به وطن رسید یار
چشمه چشم  عاشقان اشک دگر روان نکرد 
خنده به لب جوانه زد  رفته محن ازدل زار
شور به گلستان رسید و شادی  وطرب به گل 
سفره  عیش پهن شد  جمله  به  افتخار یار
فرقه عارفان  به تن رخت خوش آمدی زند   
جمله در آستان به صف دست به سینه بهار
بلبل  خاموش  چمن  نغمه ی عاشقانه  زد 
 آتش هجران به  دل منتظران  گشته مهار
بغض فرو رفت زبان قوت گفتگو گرفت      
ازهیجان  سخن زد و وصلت نازنین نگار
گر شکند قفس رسد وقت گشایش و  فرج
طائر خسته هم برد لذت از این فصل بهار

  • جمعه
  • 5
  • فروردین
  • 1401
  • ساعت
  • 10:9
  • نوشته شده توسط
  • طائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران